نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدای تبریز
خاطره شفاهی شهید مدافع حرم:
حاج علی گفت: محمودرضا به من گفت کسی مرا به سوریه نمی فرستد من خودم می روم و مهمترین جمله ای را که ازش اثر گرفتم برایم گفت..‌او گفت تو شهیدنمی شوی...چون در بند دنیا و زن و بچه ای و مرا دعوت می کنی به این گونه بودن!
کد خبر: ۴۱۲۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

به نقل از همرزم شهید اعطایی:
یکی از همرزمان شهید مدافع حرم احمد اعطایی به بیان خاطره ای از این شهید در جبهه جهاد در سوریه پرداخته است.
کد خبر: ۴۱۱۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۹

خاطره ای از سردار دلها:
شهید باکری می گفت: پاسدار باید آنقدر کار کند که از بی‌خوابی و خستگی چرت بزند، بیدار که شد دوباره کار کند تا جایی که از حال برود و نقش زمین شود و اگر دوباره بهوش آمد به کار ادامه بدهد.
کد خبر: ۴۱۱۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۸

ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺁﺏ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ؛ ﺁﺏ ﺑﻮﺩ... ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ، ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﮔﺬﺷﺖ.ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ‏ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺍﺩﺍﯼ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﯾﻢ ، ﻧﺸﺪ....
کد خبر: ۴۱۱۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

عاشقانه مادر شهیدان جباریان با فرزندانش:
مادر شهیدان جباریان می گوید: من رضا را قربانی حضرت علی اکبر و رحیم را قربانی حضرت قاسم می دانم. فرزندان من پیشکشی برای امام حسین و فدایی در راه او هستند.
کد خبر: ۴۱۱۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳

خاطره ای از سفر کربلا و طلب شهادت:
دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا مثل اربابش هر دو دست و سرش را فدای عمه جانم زینب کرد؛ شهید شد؛ حاجتش را آن سال در کربلا گرفته بود؛ خوب خبر داشت سال دیگه شهید می شود و شد علمدار حلب.
کد خبر: ۴۱۱۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۰

خاطره ای از شهید بجانی بمناسبت قیام 17 شهریور 57:
شهید بجانی: ما اهل کوفه نیستیم که بی وفا پا کشیم. ما آقای قاضی را از خانه بیرون آوردیم و جلوی ما در تظاهرات می باشد نمی توانیم ایشان را تنها بگذاریم که مأمورین رژیم او را دستگیر می کنند.
کد خبر: ۴۰۹۵۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۷

خاطره ای از نوجوان شهید:
به او گفتم جبهه نرو؛ گفت پدرم تا به امروز به حرف شما گوش داده ام ولی در این یکی به حرف شما گوش نمی دهم؛ چون امام فرموده جبهه ها را خالی نگذارید.
کد خبر: ۴۰۹۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۱

خاطره مادری که جگر گوشه اش را به قتلگاه جبههه ها فرستاد:
بانو روح انگیز غبار قاب عکس را با چادرش تمیز می کند و می گوید: داخل اتاق آمد و گوشه چادرم را بوسید و گفت که مادر به من قول بده شهید که شدم هر وقت دلت برایم تنگ شد به جای گریه نماز بخوانی.
کد خبر: ۴۰۹۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۸

خاطره ای از شهادت طلبی فدایی حریم آل الله:
همسر شهید مدافع حرم اکبری می گوید: سر سفره عقد چند باری در گوشم گفت كه آرزویم یادت نرود، دعا كن شهید بشوم و برایم سخت بود كه این دعا را بكنم. هر چند خودم را قانع كرده بودم كه شهادت بهترین نوع ترك دنیاست.
کد خبر: ۴۰۸۹۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۶

تورق خاطراتی کوتاه از شهید باغبان:
در آن زمان گروهی به نام مجاهدین اعلامیه هایی را بین مردم پخش می کردند و مردم را به طرفداری شاه خائن دعوت می کردند. این شهید بزرگوار با آنکه حدود هفت سال داشت آن اعلامیه ها را جمع می کرد و در حیاط خانه ما آتش می زد.
کد خبر: ۴۰۸۸۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۶